Brynjolfsson خاطرنشان می کند که به جای صرفه جویی در هزینه ها با جایگزینی انسان با یک ربات، افزایش بهره وری افراد را افزایش می دهد. بهتر از آن، بخشی از ارزش اقتصادی آن بهرهوری به کارگران تعلق میگیرد، زیرا نیروی کار افزوده آنها ارزشمندتر میشود. همه اینها توسط مالکان میلیاردر این فناوری خنثی نمی شود.
نکته مهم این است که افزایش سخت است. هنگامی که شما به سادگی رفتار انسان را تقلید می کنید، می دانید (کم و بیش) آیا آن را میخکوب کرده اید یا خیر. (کامپیوتر می تواند چکرز بازی کند: موفقیت!) اما اختراع نوعی از هوش مصنوعی که به طور مفیدی با روش کار انسان متفاوت است، نیاز به تخیل بیشتری دارد. شما باید به این فکر کنید که چگونه میتوانید ابرقدرتهای سیلیکونی ایجاد کنید که با تواناییهای منحصربهفرد افراد همخوانی داشته باشند – مانند شهود مبهم و «آها» ما. استدلال عقل سلیم ما؛ و توانایی ما برای برخورد خلاقانه با موارد نادر و لبه.
100 برابر آسانتر است که به چیزی که وجود دارد نگاه کنیم و فکر کنیم، خوب، آیا میتوانیم یک ماشین یا یک انسان را در آنجا جایگزین کنیم؟ براینیولفسون میگوید، چیز واقعاً سخت این است که «بیایید چیزی را تصور کنیم که قبلاً وجود نداشته است». “اما در نهایت این راه دوم جایی است که بیشتر ارزش از آنجا ناشی می شود.”
در موسسه استنفورد برای هوش مصنوعی انسان محور، مدیر فی-فی لی می خواست بداند مردم واقعاً مایلند چه چیزی را خودکار کنند. گروه او به “نظرسنجی استفاده از زمان آمریکا” دولت ایالات متحده رفتند، که وظایف روزانه مردم را شرح می دهد. تیم لی 2000 فعالیت روزمره را که میتوانستند توسط هوش مصنوعی و روباتها انجام شوند، انتخاب کردند، سپس از مردم خواستند تا چه اندازه میخواهند این کار به صورت خودکار انجام شود. نه، من نمی خواهم روبات ها این کار را انجام دهند، و حداکثر بودن خواهش می کنم، من می ترسم که یک ربات این کار را انجام دهدلی می گوید.
«یک هدیه کریسمس برای من باز کن» صفر بود. “تمیز کردن توالت” بالا بود. به اندازه کافی واضح است، اما چیزهای پیچیده تری در وسط وجود داشت، مانند “توصیه یک کتاب”. لی خاطرنشان میکند که تنها راه برای فهمیدن اینکه مردم چه میخواهند این است که از آنها بپرسیم – نه با پیشروی و طراحی هوش مصنوعی بر اساس فانتزیهای علمی تخیلی.
این هم یک چین و چروک دیگر: همیشه مشخص نیست که این دو نوع هوش مصنوعی چگونه متفاوت هستند.
می توان استدلال کرد که DALL-E و سایر تولید کننده های تصویر یک نمایشنامه تورینگ خالص هستند زیرا توانایی انسان برای خلق هنر را تکرار می کنند. اینترنت در حال حاضر زیر بار مقالاتی که ادعا می کند هنرمندان انسانی به طور سریالی توسط هوش مصنوعی بیکار می شوند، ناله می کند. اما سازندگان همچنین میتوانند از این برنامهها برای ضربه زدن بیشتر از وزن خود استفاده کنند، مانند زمانی که یک طراح بازی ویدیویی از Midjourney برای ایجاد هنر برای یک تیرانداز فضایی استفاده کرد. که خیلی شبیه تقویت به نظر می رسد.
علاوه بر این، بسیاری از مشاغل سخت تر هستند به طور کامل خودکار از آنچه فکر می کنید. در سال 2016، جف هینتون، پیشگام در یادگیری عمیق، استدلال کرد که ما باید آموزش رادیولوژیست ها را متوقف کنیم، زیرا “کاملاً واضح است که در عرض پنج سال، یادگیری عمیق بهتر از رادیولوژیست ها خواهد بود.” (او اضافه کرد که ممکن است 10 سال طول بکشد.) اما هنوز هزاران رادیولوژیست مشغول به کار هستند، و احتمالاً در آینده نیز وجود خواهد داشت زیرا کار رادیولوژیست پیچیده تر از آنچه هینتون پیشنهاد می کند، همانطور که توسط اندرو مک آفی، یکی از همکاران و اشاره کرد، وجود دارد. یکی از نویسندگان Brynjolfsson که ابتکار MIT در اقتصاد دیجیتال را هدایت می کند. هوش مصنوعی ممکن است در تشخیص تومورهای بالقوه در اسکن بهتر باشد، اما این تنها بخش کوچکی از کار یک رادیولوژیست است. بقیه آن شامل تهیه برنامه های درمانی و تعامل با بیماران ترسیده است. بنابراین، هوش مصنوعی لکهدار تومور ممکن است بهتر به عنوان تقویت کننده آن پزشکان دیده شود.
برینیولفسون برای دور کردن شرکت ها از تورینگیسم، تغییراتی را در سیاست دولت پیشنهاد می کند. یکی از زمینه هایی که برای اصلاحات آماده است، کد مالیاتی ایالات متحده است. همانطور که اخیراً مؤسسه بروکینگز نشان داد، در حال حاضر، مالیات بر نیروی کار سختتر از سرمایه است. شرکتها با خرید رباتها یا نرمافزارهایی که جایگزین انسانها میشوند، به دلیل کاهش ارزش سرمایه، رفتار مالیاتی بهتری دریافت میکنند. بنابراین قانون مالیات اساساً شرکتها را تشویق میکند تا کارگران را بهجای حفظ و افزایش حقوق و دستمزد، خودکارسازی کنند.
برینیولفسون می گوید: «ما به سرمایه یارانه می دهیم و بر نیروی کار مالیات می دهیم. بنابراین در حال حاضر ما کارآفرینان را – چه بخواهند و چه نخواهند – تحت فشار قرار می دهیم تا راه هایی را برای جایگزینی نیروی انسانی بیابند. اگر آن را برگردانیم، یا حتی فقط مرحله در زمین بازی، کارآفرینان راه بهتری را پیدا خواهند کرد.» این ممکن است یکی از راه های خروج از تله باشد.