ویلیامز به WIRED میگوید: «میدانستم که برای اولین کار بزرگی که انجام دادهام، ریسک جهنمی خواهد بود. او مطمئن نبود که آیا هرگز فرصت دیگری برای نوشتن برای ناشری مانند دی سی پیدا خواهد کرد، بنابراین تصمیم گرفت بهترین های خود را ارائه دهد و “بزرگترین سروصدا” را بسازد. خوشبختانه، پاسخ مثبت بوده است، و ویلیامز از فرصتی که برای ساخت و گسترش یک اسطوره زیبا به دست آورده است سپاسگزار است. او میگوید که خلق شخصیتی مانند بیا «فقط کاری بود که انجام دادن آن طبیعی و ذاتی بود».
به طور مشابه، تی فرانکلین، نویسنده کمیک، زمانی که شروع به یادداشتبرداری در ماشینش برای کمیک خود کرد، نمیدانست که چقدر مردم میخواهند بازنمایی بیشتر سیاهپوستان LGBTQ+ را در کمیکها ببینند. عشق یکنوع بازی شبیه لوتو. او تماشا کرد که تنها در چند روز در کیک استارتر به طور کامل از بودجه آن برخوردار شد.
عشق یکنوع بازی شبیه لوتوکه اولین بار در سال 2018 منتشر شد، داستان دو زن سیاه پوست است که در جوانی یکدیگر را پیدا کردند و عاشق هم شدند، اما به دلیل عدم رضایت اعضای خانواده مجبور به جدایی شدند. آنها در بزرگسالی دوباره به هم متصل می شوند و به فکر شروع یک زندگی جدید با هم هستند.
فرانکلین میگوید: «هیچوقت واقعاً فکر نمیکردم که مردم بخواهند درباره دو مادربزرگ دگرباش سیاه پوست بخوانند. “این خیلی باحال است.”
چرا نمایندگی مهم است
بازنمایی متقاطع فقط به این نیست که شخصیتها متفاوتتر به نظر برسند و صدا داشته باشند یا یک سهمیه را برآورده کنند. بازنمایی نحوه مشروعیت زدایی از پیش داوری ها است.
سیمئون میگوید: «من همیشه میگویم، «نمایندگی مهم است، و نمایندگی برابر است با عادیسازی».
و این عادی سازی در ایالات متحده حیاتی است، جایی که صدها قانون ضد LGBTQ در سراسر کشور پیشنهاد می شود، و همچنین قوانینی که برنامه درسی “نظریه نژادی انتقادی” را ممنوع می کند – اساساً هر چیزی که انسانیت زدایی و تبعیض علیه سیاه پوستان را تأیید کند.
سازندگان ویتریول مانند فرانکلین نیز بر سمی بودن فندوها تاکید دارند. او حتی به خاطر کارش از جمله تهدید به مرگ شده است هارلی کوین: بخور. انفجار! بکش تور، که هارلی کوین و پویسون آیوی را در یک رابطه عاشقانه با هم می آورد که نباید هیچکس را که تا به حال تاریخچه شخصیت ها را دنبال نکرده باشد شگفت زده کند.
فرانکلین توضیح می دهد: “من هدف آسانی هستم، نه فقط به این دلیل که سیاه پوست و عجیب و غریب هستم.” اما من همچنین معلول و اوتیسم هستم. من یک کیسه بوکس آسان هستم.»
فرانکلین به اشتراک میگذارد که چگونه والدین هنگام رد شدن از کنار میز نویسنده «بسیار عجیب و غریب» از چشمان فرزندان خود در کنفرانسها محافظت میکنند. در مواقع دیگر، کودکی را میدید که یکی از کمیکهایش را برمیدارد و شروع به خواندن میکرد. چون پول نداشتند نتوانستند کتاب را بخرند. حتی اگر فرانکلین کتاب را به صورت رایگان ارائه میکرد، کودک میگفت والدینش اجازه نمیدهند نسخهای از آن داشته باشند.
فرانکلین می گوید: «اجازه دهید مردم آنچه را که می خواهند بخوانند، بخوانند. «چرا این انتخاب ها را برای این بچه ها انجام می دهید؟ این به آنها آسیبی نمی رساند.» او اشاره کرد که وقتی هشت ساله بود هیچ کس جلوی او را نگرفت و کتاب استیون کینگ را خواند آی تی.
در یافتن شادی عجیب و غریب سیاه
علیرغم تلاشهای مداوم برای پاک کردن سیاهکلامهای عجیب و غریب، خالقان، خوانندگان و طرفداران سیاهپوست و غیرعادی به طور یکسان از فنهای تخیلی همهجانبه مورد علاقه خود لذت میبرند.
سیمئون، که خود را به عنوان “فقط پسری که از افراد دیگری که کمیک دوست دارند” دوست دارد، توصیف می کند، عاشق غواصی عمیق در فانتزی با فرار از تلویزیون، کمیک ها و بازی های ویدیویی است.
ویلیامز گفت از اینکه “در این فضا برای اشغال فضا حضور دارد” سپاسگزار است و خوشحال است که خالقان عجیب و غریب سیاه پوست بیشتری در پشت صحنه وجود دارند، حتی اگر داستان ها یا شخصیت ها “دقیقا شبیه ما نباشند”.
فرانکلین گفت که از تولید محتوا برای افراد عجیب و غریب، سیاهپوست و معلول دست نخواهد کشید و خوشحال است که بچهها محتوای بیشتری تولید میکنند که منعکسکننده تجربیات و دیدگاههای زندگیشان باشد. او همچنین گفت که با توجه به حملات اخیر به کتابخانههای عمومی و تلاشها در سراسر کشور برای ممنوعیت کتاب، کتابداران را به نماز میخواند، زیرا آنها در موقعیت دشواری قرار دارند.
فرانکلین گفت: «مردم دیگری هستند که درست مثل من هستند که می جنگند و دست از مبارزه بر نمی دارند. “این خیلی دلگرم کننده است. این به من امید می دهد.»