همه چیز در دنیای ما دائماً تغییر می کند، از موسیقی که از آن لذت می بریم و بازیکنان ستاره در تیم های ورزشی مورد علاقه ما گرفته تا منابع انرژی که به آنها تکیه می کنیم. هیچ چیز در این دنیا برای مدت طولانی ثابت نمی ماند، بنابراین توانایی سازگاری یک دارایی است. در درجه اول واضح است – هر چند خشن تر – که حیوانات و گیاهانی که برای سازگاری مجهزتر هستند، آنهایی هستند که زنده می مانند.
در صنعت هم همینطور است. همه چیز در تولید دائماً در حال تغییر است، از نحوه تولید محصولات گرفته تا نوع محصولات مورد تقاضا توسط مشتریان. تقاضا برای محصولات با تکنولوژی بالا، از جواهرات گرفته تا لوازم خانگی، وسایل نقلیه و پوشش پنجره ها در حال افزایش است. سیستم های هوشمند بیش از هر زمان دیگری رایج هستند، در حالی که نرم افزار به طور فزاینده ای در اشیاء معمولی جاسازی می شود. همه این تغییرات نیاز به تطبیق سیستم ها و مدل های عملیاتی را به همراه دارد. این امر به ویژه برای مدیریت محصول ضروری است. پاسخگویی به تقاضا برای پیچیدگی محصول در حال تکامل نیازمند یک استراتژی منطبق با سرعت است.
هنگامی که سیستم های قدیمی محو می شوند
شاید این ادعا که روش قدیمی مدیریت محصولات کاملاً منسوخ است، کمی دراماتیک باشد، اما برای بسیاری از تولیدکنندگان، سیستم های قدیمی مانع از آن می شوند. آنچه ده سال پیش در مدیریت محصول کار می کرد، دیگر بهترین استراتژی در حال حاضر نیست، و همچنین بهترین استراتژی برای پذیرش ده سال آینده نیست. تولیدکنندگان به یک استراتژی اصلاح شده برای مدیریت محصول نیاز دارند تا همچنان سودآور باشند و کالاهایی را که مصرف کنندگان آنها می خواهند و به آنها نیاز دارند بسازند.
سازگاری کسب و کار را زنده نگه می دارد
هرکسی می تواند به برند یا شرکتی فکر کند که ده سال پیش از آن حمایت می کرد و امروز دیگر وجود ندارد، خواه در انطباق با تجارت آنلاین شکست خورده باشد یا فناوری های جدیدی را که وارد صحنه شده است نادیده گرفته باشند.
مهمترین دلیل شکست کسب و کارها کمبود بودجه و سرمایه است. کسبوکارها پولشان تمام میشود، زیرا محصولاتشان منعکسکننده خواستههای مشتریان نیست. وقتی شرکتها برای درک واقعی مشتریشان وقت بگذارند، با خواستههای آن مشتری در تماس باشند و با پیشرفتهای صنعت سازگار شوند، احتمال بقا و شکوفایی آنها بسیار بیشتر از این است که سرشان را در شن و ماسه بگذارند و تغییرات صنعت را نادیده بگیرند.
سه دلیل برای توقف تعقیب آبشارها
روش کلاسیک مدیریت محصول، روش آبشاری است. تیم های محصول یک نمونه اولیه را با مخاطبان طراحی و آزمایش خواهند کرد تا بینش و بازخوردی برای مستندسازی به دست آورند و برای بهبود بیشتر نمونه اولیه دوم از آن استفاده کنند. این نمونه اولیه سپس با مصرف کنندگان آزمایش می شود و بازخوردها ثبت می شود، سپس برای کار بر روی نسخه بعدی و امیدواریم نهایی برای عرضه برداشته می شود. کل فرآیند طراحی، متن و سند و سپس طراحی مجدد، ممکن است چندین سال طول بکشد تا محصول به طور کامل برای فروش آماده شود.
در حالی که این استراتژی مزایای خود را در این داشت که محصولات عرضه شده مطابق با خواسته های مشتری بودند، چندین دلیل خوب وجود دارد که چرا دیگر به محصولات پیچیده سال 2023 خدمات نمی دهد.
1. زمان درگیر
روش آبشار نیازمند زمان برای طراحی، آزمایش و طی مراحل قبل از عرضه محصول است. شرکتها سالها فرصت ندارند تا در بازار کنونی که هر چیزی و همه چیز را فوراً میخواهند، یک محصول را کامل کنند.
با سرعتی که فناوری و نرمافزار به روز میشوند، شرکتها نمیتوانند زمان خود را برای ساختن سختافزار برای تحت تأثیر قرار دادن مصرفکنندگان خود تلف کنند، زمانی که آخرین فناوری مورد نظر آنها باشد. و نرم افزار زمان مورد نیاز روش آبشاری را نمی گیرد و نمی تواند.
2. پول مورد نیاز
طراحی، ساخت و آزمایش چندین نمونه اولیه بدون عرضه حداقل محصول قابل دوام به بازار دیگر از نظر مالی برای اکثر تولیدکنندگان امکان پذیر نیست. در حالی که تیم محصول مدل کامل محصول را برنامه ریزی می کند، تحقیق می کند و توسعه می دهد، باید یک نسخه آماده برای فروش وجود داشته باشد که برای بهبود نسخه بعدی درآمد و بازخورد به همراه داشته باشد.
بسته به سازنده، سخت افزار یا بخش فیزیکی محصول اغلب برای چندین بار تکرار ثابت می ماند، در حالی که فقط نرم افزار تغییر می کند و بهبود می یابد. هزینه به روز رسانی نرم افزار برای سازنده بسیار کمتر از راه اندازی یک دستگاه فیزیکی کاملاً جدید است.
3. اشتباهات پرهزینه
اگر تحقیقات بازار اشتباه باشد یا بازخورد جمعآوریشده مشتری دقیقاً آن چیزی نباشد که شرکت باید بداند، کار با روش آبشار نیز میتواند منجر به اشتباهات پرهزینهای شود. در صورتی که عرضه یک محصول شکست خورده باشد، سه سال یا بیشتر انتظار برای آزمایش یک محصول می تواند به بودجه تولید آسیب برساند. با این حال، با حداقل یک محصول قابل دوام در بازار برای فروش، شرکتها میتوانند در زمان واقعی یاد بگیرند که چگونه طرحهای آنها به نقطهنظر رسیده یا از دست رفته است، که امکان اصلاح دوره و کاهش ضررهای مالی را فراهم میکند.
چه استراتژی های محصول بعدی می آیند؟
هر کسی که در نرمافزار کار میکند میداند که استراتژیهای چابک برای محصولات دیجیتال بهترین عملکرد را دارند و میتوانند با محصولات سختافزاری که شامل اجزای نرمافزاری هستند یا نیستند، پیادهسازی شوند. با این حال، تغییر از یک آبشار به یک مدل چابک نیازمند تغییرات شدیدی است که اکثر شرکت ها نمی توانند یک شبه ایجاد کنند. در عوض، شرکتها به سمت یک رویکرد ترکیبی سوق دادهاند که بهترینها را از هر دو مدل میگیرد و انتقال را قابل مدیریت میکند.
مزایای انتخاب یک رویکرد ترکیبی
تغییر یک روال یا روش در هر فعالیتی دشوار است، خواه یک رژیم غذایی، یک برنامه تمرینی یا یک ارائه دهنده خدمات باشد. به همین دلیل است که اغلب به جای ایجاد یک تغییر چشمگیر، قدم های کودک توصیه می شود. این امر به ویژه در هنگام مدیریت محصولاتی که فقط پیچیدگی آنها افزایش می یابد، مهم است. تغییر سیستم ها در یک شب حتی ممکن نیست، به همین دلیل است که رویکرد ترکیبی همان چیزی است که اکثر تولیدکنندگان در حال اتخاذ آن هستند و هدف نهایی آن چابکی است.
رویکرد ترکیبی به تیمهای محصول اجازه میدهد تا مدلهای خود را در سطح بالایی برنامهریزی کنند و به یک برنامه مستند برای محصولات در مقیاس بزرگ یا پرهزینه پایبند باشند. برای محصولات در مقیاس کوچکتر یا تغییراتی که شامل مهندسی میشود، تیمها ممکن است به رویکرد چابک روی آورند تا بهترین گزینه را برای ویژگی محصول کمهزینه بیابند در حالی که هدف تصویر بزرگتر ثابت باقی میماند.
تشویق کار تیمی و ایده ها
داشتن یک رویکرد ترکیبی، تیم ها را با اهداف بزرگتر شرکت همسو نگه می دارد و در عین حال ایده های جدید را پرورش می دهد. این استراتژی همچنین میتواند تیمها را به همکاری و همکاری بیشتر برای بهبود محصول تشویق کند. یک استراتژی فقط می تواند تیم ها را تا این حد طولانی کند. موفقیت در مدیریت محصول نیازمند رهبرانی است که بتوانند همکاری های متقابل را تشویق کنند، ایده ها را فیلتر کنند و اطلاعات مهم را از مجموعه داده ها به همه ذینفعان منتقل کنند.
شرکتهای بیشتری به حالت چابک مدیریت محصول روی میآورند تا با تقاضای مصرفکنندگان برای مدلهای محصول جدید هماهنگی داشته باشند و در عین حال از یک استراتژی ترکیبی بهرهمند شوند تا زمانی که به آن هدف برسند.
مزایای چابکی کامل
مزایای یک رویکرد چابک برای طراحی محصولات این است که بخشهای مختلف محصول را میتوان بدون تغییر کل ساختار با هزینهی کمتر، بازطراحی، بهبود و آزمایش کرد. یک جزء را می توان مطالعه، توسعه و آزمایش کرد تا ببینیم آیا کار می کند، برای مصرف کننده تفاوت ایجاد می کند و با بقیه اجزای محصول کار می کند. این روش به بهبود کل مدل قطعه به قطعه، تکرار به تکرار کمک می کند.
وجود نقاط بازرسی بسیاری برای کیفیت و همسویی با اهداف محصول در طول مسیر به این معنی است که پیشرفت ها در هر مرحله در مسیر قرار دارند. استراتژی محصول چابک باعث می شود طراحی و بهبود محصول سریعتر با هزینه های کمتر تلف شود.
رویکردهای جدید مدیریت محصول در تولید
بسیاری از تولید کنندگان در حال گذار به روش های جدید مدیریت محصول هستند. در حالی که آنها مشغول آموزش تیم های محصول خود برای انطباق با استراتژی های جدید هستند، تولیدکنندگان نیز می توانند از آن استفاده کنند نرم افزار و ابزار مدیریت محصول که انتقال به رویکردهای جدید را قابل مدیریت تر می کند. تغییر اهداف و سیستم ها یک مرحله است، اما وجود ابزارهای مناسب آن چیزی است که آن را ممکن می کند