اکنون، هوش مصنوعی مولد همان شلیک بالقوه کشتار است، چیزی که میتواند باعث شود صاحبان حق نسخهبرداری کتابخانه اسکریپتهای خود را که طی دههها ایجاد شدهاند، در ازای مزایای وعده داده شده که هرگز به دست نمیآیند، تسلیم کنند.
وقتی صحبت از هوش مصنوعی و ویدیوی مولد به میان میآید، سیلیکون ولی فقط باید یک حوزه را جذب کند – مدیران هالیوود. به محض خرید استودیوها، تحت الحمایه تامین کنندگان آن فناوری قرار خواهند گرفت. در روزنامه نگاری اتفاق افتاد. در موسیقی اتفاق افتاد. سیلیکون ولی آن صنایع را از بین نبرد، اما کنترل مخاطبان را به دست آورد و درصد زیادی از سود بالقوه را به دست آورد. برای مدیران استودیو، هوش مصنوعی مولد یک تست هوش است.
بهترین مسیر پیش رو این است که استودیوها و نویسندگان چهار واقعیت را بپذیرند.
اول، هوش مصنوعی مولد در نهایت ابزار ارزشمندی در برخی از حوزههای خلاقانه خواهد بود، به طور بالقوه از جمله نوشتن فیلمنامه، اما تنها در صورتی که هوش مصنوعی از ابتدا برای این کار ساخته شده باشد.
دوم، نقص های هوش مصنوعی مولد امروزی، آنها را برای کارهای جدی، به ویژه در زمینه های خلاق، نامناسب می کند. هوش مصنوعیهای هدف عمومی، مانند ChatGPT، بر روی هر محتوایی که سازنده میتواند در اینترنت بدزدد، آموزش میبینند، به این معنی که خروجی آنها اغلب شامل موارد مزخرفی است که به نظر معتبر میآیند. بهترین کاری که می توانند انجام دهند این است که از مجموعه آموزشی خود تقلید کنند. این هوش مصنوعی ها هرگز در ایجاد پیش نویس اسکریپت ها – حتی در فرمول ترین برنامه نویسی – خوب نخواهند بود، مگر اینکه مجموعه آموزشی آنها شامل یک کتابخانه غول پیکر از فیلمنامه های هالیوود باشد.
سوم، سیلیکون ولی دشمن مشترک استودیوها و نویسندگان است. این یک توهم است که استودیوها می توانند با شرکت های هوش مصنوعی شریک شوند تا نویسندگان را بدون آسیب رساندن به خود تحت فشار قرار دهند. سیلیکون ولی از کاهش بالقوه غرامت نویسنده به عنوان طعمه در دامی استفاده می کند که هدف آن سود استودیو است.
چهارم، هیچ دلیلی وجود ندارد که هالیوود نتواند هوش مصنوعی مولد خود را برای رقابت با ChatGPT ایجاد کند. استودیوها و نویسندگان مالکیت معنوی مورد نیاز برای ساختن یک هوش مصنوعی عالی را کنترل می کنند. یک هوش مصنوعی مولد که بر روی هر اسکریپت ارائه شده توسط یک استودیو یا مجموعه ای از استودیوها آموزش دیده باشد، اسکریپت های بسیار بهتری نسبت به ChatGPT تولید می کند. آیا آن را تولید بعدی کازابلانکا? نه. اما میتواند اولین پیشنویس عالی از فیلمنامه نمایش جوایز امی باشد. و از مدل کسب و کار هالیوود برای نسل بعدی محافظت خواهد کرد.
اگر استودیوها به طور جداگانه یا با هم برای ایجاد هوش مصنوعی تحت کنترل خود کار کنند، آینده هالیوود بسیار روشن تر خواهد بود. محور این نکته چهارم، یک استراتژی حقوقی دعوی حقوقی نقض حق چاپ علیه بازیگران اصلی در هوش مصنوعی مولد است. اگر اصلاً منظور از کپی رایت باشد، هالیوود باید ادعای سیلیکون ولی در مورد حق “نوآوری بدون مجوز” را به چالش بکشد، که به پناهگاه امنی برای قانون شکنی در حوزه های مختلف از ایمنی مصرف کننده گرفته تا سلامت عمومی و حق چاپ تبدیل شده است.
برخی ممکن است بگویند که هالیوود توانایی “انجام فناوری” را ندارد. مسخره است. Pixar، Weta Digital و صنعت جلوههای ویژه CGI نشان میدهند که هالیوود نه تنها میتواند بر فناوری تسلط یابد، بلکه میتواند در آن نوآوری کند.
معماری های منبع باز بسیاری برای هوش مصنوعی مولد وجود دارد. استودیوها و WGA می توانند به آنها مجوز ارزانی بدهند و تعداد انگشت شماری از مهندسان را برای آموزش هوش مصنوعی خود استخدام کنند. سالها طول میکشد، اما دعوای حقوق مولف زمان مورد نیاز صنعت را میخرد و حتی ممکن است به یک مرکز سود بزرگ تبدیل شود.
مشکلات جدی بین نویسندگان و استودیوها وجود دارد که باید حل شود. هوش مصنوعی بخشی از مذاکرات است، اما تفاوت اساسی با سایر موضوعات روی میز دارد. صنعت فناوری میخواهد از هوش مصنوعی مولد برای استخراج سود از فیلم و تلویزیون استفاده کند، همانطور که در سایر گروههای رسانه انجام داده است. سوال اینجاست که آیا استودیوها اشتباهات روزنامه نگاری و موسیقی را تکرار خواهند کرد؟