وقتی آمازون سلسله هارلم اولین نمایش آن در دسامبر گذشته، بلافاصله در توییتر مورد سوال قرار گرفت. کاربر @GoddessGiselle_، که یک وب سایت فرهنگی با شعار “صدای خود را پیدا کنید، شنیده شوید” را اداره می کند. پرسید, “به چند تا 4 زن سیاه پوست که دوست هستند نمایش نیاز داریم؟!؟!” سوال او یک نیش موجه بود – توجه به چارچوب برش و چسباندن که گاهی اوقات با تنبلی برای داستانها و شخصیتهای سیاهپوست در تلویزیون اعمال میشود – اما همچنین بر یک تغییر مهم تأکید داشت: پیشرفت، هرچند حاشیهای، داستانسرایی سیاهپوستان در این دوره کنونی. از جریان.
بالاخره برای اینکه چیزی باشد خیلی زیاد نشان می دهد که در حال حاضر مازاد وجود دارد – و به نوعی، وجود دارد. هارلم تنها یک سریال از مجموعه ای چشمگیر از برنامه های سیاه محور است که در دو سال گذشته به پلتفرم های پخش، تلویزیون شبکه و کابل راه یافته است، مجموعه ای از نمایش ها که یک سوال حیاتی در مورد آینده نمایش مطرح می کند: بیننده سیاه پوست چه چیزی مدیون است؟
اگر دوره اول استریم رویکرد جدیدی را برای بیننده تلویزیون معرفی کرد، و کل رابطه ما با تلویزیون و آنچه را که از آن انتظار داریم – و زمان و مکان تماشای آن – مدرن کرد، دوره فعلی آن، و دوم، دو برابر شده است. بینندگان اکنون در زیر موج غیرقابل تصوری از صابونهای واقعیت، مستندهای ورزشی، کمدیها، درامهای پرستیژ و سریالهای محدود قرار گرفتهاند. این یک سرعت سرگیجهآور و در عین حال به نحوی خارقالعاده است. زیرا با وجود وسعت زیادش، این دوره از رقابت شدید و پر خوری بین Hulu، Netflix، Disney+، و آمازون دری را باز کرده است. دید سیاه در تلویزیون در بالاترین حد خود قرار دارد.
دید لزوماً مساوی با پیشرفت نیست. یک مطالعه اخیر UCLA نشان داد که در حالی که سیاهپوستان، لاتینتکسها و آسیاییها در فصل تلویزیونی 2019-2020 به عنوان پیشتاز در برنامههای تلویزیونی کابلی و پخش فیلمنامهای «نزدیک به نمایش متناسب» بودند، تعداد آنها همچنان بهعنوان نویسندگان، کارگردانان و مجریان برنامه به طرز شرمآوری کم بود. . بازنمایی فقط به این معنا نیست که فرد خود را بازتاب می دهد. این در مورد داشتن یک آینه نیست، بلکه آینه های متعدد است. این در مورد تفاوت های ظریف در تمام جنبه های تولید است. فراوانی ایجاد شده توسط استریم منجر به نمایش حدود 500 سریال اصلی فیلمنامه شده در هر سال شده است که بسیاری از آنها امکان دسترسی بیشتر به تجربیات سیاه را فراهم می کند. اما اگر این صحنهها توسط سازندگانی ساخته نشوند که میتوانند آنها را با پیچیدگی، نبض و چشماندازی سودمند آغشته کنند، معنای زیادی ندارد. این چیزی است که بینندگان سیاهپوست مدیون آن هستند – پرتره ای چند جهته از زندگی سیاه پوستان طبق شرایط آنها.
این در حال حاضر اتفاق می افتد، هر چند به آرامی. به طور ضمنی در زیرمتن توییت @GoddessGiselle_، واقعیت ورود عادی جدید به جریان اصلی وجود دارد. در سالهای اخیر، چندین سریال اصلی داستانهای خود را حول محورهای خواهرخواندگی سیاهپوستان، مربوط به اولین سریال سال گذشته، تثبیت کردهاند. رهبری دنیا (یک درام تخیلی استارز با پژواک زندگی مجرد) و فروش تمپا (صابون واقعیت میانی در نتفلیکس درباره زنان شاغل در املاک فلوریدا مرکزی) تا بازگشت سیستاس، دهه بیست، بزرگتر، و باشگاه همسران اول (همه در BET+). همه با دوزهای متفاوتی از زرق و برق و عمق روایت میشوند، که هرکدام چشمی به رئالیسم شیک دارند.
برجسته ژانر ناامن، که اخیراً پس از پخش پنج فصل در HBO به پایان رسید اما به شدت بر روی خطوط دوستی زنان سیاهپوست تمرکز داشت، بخشی از این رنسانس خلاقانه و تجاری بود که اگر بخواهم تاریخ شروع را مشخص کنم، در سال 2016 آغاز شد. آتلانتا (FX)، ملکه شکر (OWN)، و چندین سریال دیگر با رهبری سیاهپوستان، کمدی نیم ساعته عیسی رائه در لحظهای آغاز شد که چشمانداز تلویزیون در نهایت شروع به متعهد شدن دوباره به داستانگویی از دیدگاه سیاهپوست کرد، اما نه محدود به آن. در آن سال، با کاهش تلاشهای کابلی، تد ساراندوس، مدیر عامل نتفلیکس، سرمایهگذاری 6 میلیارد دلاری را در برنامههای اصلی اعلام کرد. در کسب و کاری جدا از هم مثل تلویزیون، سیل فوری محتوا از سوی نویسندگانی مانند آوا دوورنی و دونالد گلاور برای من مانند یک ناهنجاری بود. همچنین نقطه عطفی بود. گزارشی که در سال 2016 توسط انجمن نویسندگان آمریکای غربی منتشر شد، همینطور منعکس شد: با وجود افزایش داستانهای سیاهپوست در تلویزیون، تعداد نویسندگان تلویزیون سیاهپوست از سال 2012 در واقع 7 درصد کاهش یافته است. چیزی وجود داشت، هنوز یک رویا بود.